دنبال یه حس غریبم...
که غریب نوازی کند دلم را...آرام آرام می گویم ...او بشنود و بس (.....)
که وفا کند به وفایش...خشکیده شود کنار دریا...ومادرانه نوازش..آهسته آهسته..تکه تکه..اوبداند وبس..
دنبال یک تکه چوب محمل که سر بشکند...و ...خون....آرام آرام ...اوببیند و بس..
اسیر نشانه ها میشوم...
دنبال یک "یاحسینم"رها کند..پرنده وار...آهسته آهسته تا پرواز...او بخواند وبس....
کجا بگردم؟؟!...
تو بگو بیابان گرد....
آشفته دل!!!دنبال یک خرابه ام...نیزه های شکسته...لب خشکیده و چوب...مشک دریده...پیراهن کهنه...
علم بی صاحب...ذوالجناح بی سوار...
کجاست دست بزن؟!!.... آهسته نزد... آهسته نزن...
او نبیند ولی..او نشنود این بار ...
همین وبس...
.
.
پ ن:یاد دلی که راهی شد به جنونش هم گرامی .زیارت هم قبول ....کوچه پس کوچه های عشق..یقین نزدیک ترید ...سلام براسانید بی زحمت.