سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
 

 
   

کاش یکی میدانست باز این چه شورش است؟ - هنوز هم تشنه ی تشنگی ام
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:32بازدید دیروز:6
 

دختر کویر :: 85/11/1::  11:15 صبح

دنبال یه حس غریبم...

که غریب نوازی کند دلم را...آرام آرام می گویم ...او بشنود و بس (.....)

که وفا کند به وفایش...خشکیده شود کنار دریا...ومادرانه نوازش..آهسته آهسته..تکه تکه..اوبداند وبس..

دنبال یک تکه چوب محمل که سر بشکند...و ...خون....آرام آرام ...اوببیند و بس..

اسیر نشانه ها میشوم...

دنبال یک "یاحسینم"رها کند..پرنده وار...آهسته آهسته تا پرواز...او بخواند وبس....

کجا بگردم؟؟!...

تو بگو بیابان گرد....

آشفته دل!!!دنبال یک خرابه ام...نیزه های شکسته...لب خشکیده و چوب...مشک دریده...پیراهن کهنه...

علم بی صاحب...ذوالجناح بی سوار...

کجاست دست بزن؟!!.... آهسته نزد... آهسته نزن...

او نبیند ولی..او نشنود این بار ...

همین وبس...                                        

.

.

پ ن:یاد دلی که راهی شد به جنونش هم گرامی .زیارت هم قبول ....کوچه پس کوچه های عشق..یقین نزدیک ترید ...سلام براسانید بی زحمت.



:: RSS ::
::تعداد کل بازدیدها::

99909

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::درباره من::
کاش یکی میدانست باز این چه شورش است؟ - هنوز هم تشنه ی تشنگی ام
دختر کویر
ساقه ی صبح بودم ،در خونزدم نشاندند ودر زیر نور سبزم رویاندند،و نهالی شدم بی قرار روییدنو سر شار شکفتن و آرزومند شکوفه بستن و شور و شوق صدها جوانه در من بیتاب ....
::لوگوی من::
کاش یکی میدانست باز این چه شورش است؟ - هنوز هم تشنه ی تشنگی ام
::از خودمونن ::





::وضعیت من در یاهو::
::یادم تو را فراموش ::
::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو
::اشتراک::